شهرها با همین پشتوانه غنی فرهنگی پدید آمدند، اما متأسفانه و به دلایل گوناگون طبق آمار 54 هزار روستای ایران در حال متروک شدن و تخلیهاند و به همین اندازه خطر گسترش کلانشهرها با مسائل گوناگون اجتماعی وجود دارد.به تازگی فرصتی دست داد تا به علاقهای که از سالها پیش در وجودم نهفته بود، جامهعمل بپوشانم و آن، دیدار از روستای تاریخی و زیبای ابیانه بود. در این سفر که همراه گروهی از دوستانم بودم، هنگام ورود به ابیانه، بهطور اتفاقی با یک همکلاسی و دوست قدیمی روبهرو شدم.
او با ابراز محبت فراوان، من و دوستانم را به خانهای که در آنجا داشت دعوت کرد و پس از استراحتی کوتاه و پذیرایی صبحانه، این دوست ارجمند، راهنمایی ما را که مشتاق دیدار و آشنایی با بافت تاریخی- سنتی ابیانه بودیم، برعهده گرفت. توضیحات شفاف و دقیق ایشان برایمان بسیار دلنشین و لذتبخش بود و بهصورت خاطرهای خوش در حافظه همه ما ماندگار شد.
در بازگشت از این دیدار، دوست من همه ما را به ناهار دعوت کرد و با پذیرایی صمیمانهای که نشانهای کامل از میهماننوازی مردم شریف ابیانه است، به لحظههای شیرین این سفر خوب افزود.
فارغ از گروه ما که به یمن دیدار اتفاقی با آن دوست قدیمی از پذیرایی صمیمانه و راهنماییهای دقیق او و گردشی جانانه در همه مکانهای تاریخی و دیدنی ابیانه نایل آمدیم، متأسفانه، مسافران و گردشگرانی که با چند دستگاه اتوبوس به میدان اصلی روستا رسیده بودند، بیآنکه راهنما یا پاسخدهندهای را بیابند، به دیدار از خانههای پیرامون همان میدان اکتفا کردند. در حالی که با آموزش شماری از جوانان علاقهمند ابیانه و ایجاد کاری مفید برای آنان، مکانهای پذیرایی بهراحتی فراهم میشود.
در آن صورت گردشگران با برخورداری از امکانات پذیرش و راهنمایی در این منطقه زیبا، پرآبودیدنی،گردشگران دیگری را به این بازدید رهنمون میشوندو ابـیانه از انزوای کـنونی و تنـها با یـکصدنـفرجمـعیت سالـخورده خارج میشود. شنیدهها حاکی از آن است که ابیانه، در گذشتهای دورتر با برخورداری از جمعیت فعال کشاورز، از تولیدکنندگان مهم محصولات کشاورزی و سردرختی در سطح استان بوده است و امروزه بهعلت کمتوجهیها و نبود برنامهریزیهای علمی و عملی برای بهرهبرداری اصولی و پایدار از منابع و امکانات کنونی و همچنین نبود زیرساختهای اساسی نظیر مراکز آموزش ابتدایی و متوسطه و درمانگاه مجهز، به روستای کهنسالان با یکصد نفر جمعیت تبدیل شده و ساکنان پیشین بهویژه جوانان مجبور به ترک آبادی شدهاند.
در چنین وضعیتی بسیاری از باغها و کشتزارهای وسیع به حال خود رها شدهاند و در مزارع و باغها به علت نبود یا کمبود نیروی انسانی حداقل محصول برداشت میشود؛بهطوری که حتی هزینه چیدن و جمعآوری محصولات را نیز تأمین نمیکند!با اندکی توجه و برنامهریزی میتوان شرایط لازم کاری اعم از سرمایه، تأمین وام بانکی، تهیه وسایل مورد نیاز برای فعال کردن کشت و کار، باغداری و تولید صنایع بومی را فراهم کرد تا ضمن رونقبخشیدن به موقعیت گردشگری ابیانه، محصولات کشاورزی و باغی این منطقه را با بالاترین کیفیت و کاملا سودآور به بازار عرضه کرد.
اما در حوزه گردشگری میتوان با رعایت ضوابط توسعه پایدار و توجه دقیق به موازین بهداشتی و زیستمحیطی با عنایت به موقعیت حساس ابیانه، فضاهای غذاخوری و استراحت را در محدودههای معین برای گردشگران بهوجود آورد و اقامتگاهها و هتلهایی درخور زیستبوم منطقه احداث کرد.ایجاد کارگاههای صنایع بومی و مکمل کشاورزی و باغداری نظیر پرورش زنبور عسل، دامداری و... نیز به استقرار جمعیت فعال و مولد در ابیانه کمک خواهد کرد. چنین جمعیتی با کار و تولید سازگار با شرایط منطقه، ضمن حفظ زندگی و طراوت کشتزارها و باغها، مانع از متروکهشدن ابیانه خواهد شد و مهاجرت معکوس مردم بهویژه جوانان ابیانه را از تهران و دیگر شهرها به زادبوم خودشان تسریع میکند.
طبق برآوردهای آماری کارشناسی، ایجاد یک امکان شغلی در شهرهای بزرگ، نیاز به 50 میلیون تومان سرمایهگذاری دارد، در حالی که برای بهوجود آوردن شغل در مناطق روستایی کمتر از 10میلیون تومان سرمایهگذاری کافی است. البته، توفیق برنامههایی که برشمردم نیازمند تهیه طرح جامع ابیانه براساس موقعیت طبیعی و تاریخی آن است.در کشورهای ترکیه و یونان، با تدارک و تجهیز این قبیل مناطق، براساس توسعه پایدار و نه گسترش دلالی زمین و ساخت و سازهای عنانگسیخته، علاوه بر ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی، سالانه مبالغ قابلتوجهی ارز به خزانه ملی این کشورها سرازیر میشود.
ابیانه تنها یک نمونه از روستاها و مناطق مستعد گردشگری کشور ماست که براساس کمتوجهی، بهتدریج خالی از سکنه شدهاند. در سراسر کشور ما طبق آمارهای موجود حدود54 هزار روستا به دلیل عدمتوجه و نبود برنامهریزی همراه با کارشناسی، خالی از سکنه شده و ساکنان بومی آن ناچار به مهاجرت شدهاند.با ادامه این روند و با توجه به پیامدهای آن یک فاجعه زیستمحیطی بزرگ در شرف وقوع است که آثار زیانبار آن را در انباشتهشدن شهرهایی مثل تهران از جمعیت و اتومبیل و انواع مشکلات اجتماعی شاهد هستیم.
اگر از هماکنون به فکر حفظ پایدار ابیانه و ابیانههای دیگر در ایران باشیم، دیگر ناچار نخواهیم بود هر چند وقت یک بار طرحهایی را با هزینههای سنگین با هدف ایجاد مهاجرت معکوس بهاجرا بگذاریم. امیدوارم پیش از آنکه فرصتها از دست برود و از روستاها که در واقع مهد اولیه فرهنگ و تمدن ایرانزمین هستند، نشانی باقی نماند، دولت و سایر دستگاههای مسئول به فکر چاره باشند. فردا که فرصت از دست برود ما در غیاب روستاها، با کلانشهرهایی انباشته از مشکلات گوناگون اجتماعی روبهرو خواهیم بود.